English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2414 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft U کشور داری ملک داری
inopinate U انتظار نداشته
plateaus U فلات
plateaux U فلات
tableland U فلات
plateau U فلات
potential plateau U فلات پتانسیل
bergschround U فلات یخچالی
continental plateau U فلات قاره
neve U فلات یخچالی
continental shelf U فلات قاره
shelf U فلات قاره
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
Leave me alone . U کاری بکارم نداشته باش
prairies U فلات چمن زار
prairie U فلات چمن زار
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
planosol U گل سفید نرم و متراکم فلات
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
kar U فلات خشک در افریقای جنوبی که خاک ان رس است
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
highest U مرتفع
elevated U مرتفع
raised flooring U کف مرتفع
high U مرتفع
highs U مرتفع
hidings U مرتفع
hiding U مرتفع
arboreous U درختی
arboraceous U درختی
abattis U سد درختی
arboreal U درختی
abatis U سد درختی
dendroidal U درختی
dendriform U درختی
outdoor antenna U انتن مرتفع
high U جای مرتفع
highest U جای مرتفع
high level cistern U ابفشان مرتفع
highs U جای مرتفع
high cloud U ابرهای مرتفع
high aerial آنتن مرتفع
plateaux U جلگه مرتفع
plateau U جلگه مرتفع
champaign U زمین مرتفع
Cat U حصار مرتفع
blast furnaces U کوره مرتفع
blast furnace U کوره مرتفع
heights U جای مرتفع
height U جای مرتفع
Cat U قلعه مرتفع
obviating U مرتفع کردن
aerie U اشیانهء مرتفع
aerie U خانهء مرتفع
obviated U مرتفع کردن
obviate U مرتفع کردن
plateaus U جلگه مرتفع
obviates U مرتفع کردن
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
hyla U قورباغه درختی
to prune a tree U درختی را آراستن
semiarboreal U نیمه درختی
mock orange U یاس درختی
sourwood U ترشک درختی
hollyhock U ختمی درختی
saddletree U لاله درختی
Yggdrasil U درختی اسطوره ای
sorrel tree U ترشک درختی
to lop a tree U درختی را آراستن
syrian mallow U خطمی درختی
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
syringa U یاس درختی
to chop dowm a tree U درختی را انداختن
monthly rose U خطمی درختی
tree network U شبکه درختی
basswood U لاله درختی
tree traversal U تقاطع درختی
arborization U ارایش درختی
tree structure U ساخت درختی
treehopper U زنجره درختی
wood sorrel U ترشک درختی
to make all doubts even U هرگونه شک را مرتفع کردن
lifts U مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting U مرتفع بنظرامدن بلندی
cateran U اهل مناطق مرتفع
eagre U موج یا سدخیلی مرتفع
lift U مرتفع بنظرامدن بلندی
lifted U مرتفع بنظرامدن بلندی
understory vegetation U گیاهان زیر درختی
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
tree sort U مرتب کردن درختی
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
orangoutang U میمون درختی برنئوسوماترا
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
strawberry tree U توت فرنگی درختی
abat U راه بند درختی
mayapple U درختی از نوع زرشک
orangutan U میمون درختی برنئوسوماترا
detoxification U مرتفع شدن حالت مسمومیت
uplands U زمین مرتفع دور از دریا
upland U زمین مرتفع دور از دریا
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
leaf U گره آخر در ساختار درختی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
practically U تقریبا"
all but U تقریبا
almost U تقریبا
about <adv.> U تقریبا
inexactly U تقریبا
about two years U تقریبا`
some U تقریبا
near U تقریبا
near- U تقریبا
neared U تقریبا
nearer U تقریبا
nearest U تقریبا
nears U تقریبا
roughly U تقریبا"
much U تقریبا
approximately U تقریبا
nearing U تقریبا
feckly U تقریبا
by a U تقریبا
next door to U تقریبا
not much of <idiom> U تقریبا بد
just about <idiom> تقریبا
approx U تقریبا
well nigh U تقریبا
sort of U تقریبا
pretty much U تقریبا
wellnigh U تقریبا
well-nigh U تقریبا
nearly U تقریبا
nighly U تقریبا
circa U تقریبا
roughly <adv.> U تقریبا
proximately U تقریبا"
arch-band U [نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
aerie U لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
ring bark U پوست درختی را حلقه ایی بریدن
madrone U توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono U توت فرنگی درختی انگور خرس
semi U تقریبا نصف
squarish U تقریبا مربع
approximately U تقریبا به درستی
subovate U تقریبا بیضی
semis U تقریبا نصف
about two years U تقریبا` دو سال
gravel blind U تقریبا کور
scarcely ever U تقریبا هیچوقت
next to impossible U تقریبا نشدنی
nip and tuck U تقریبا برابر
sort of <idiom> U تقریبا تا یک حدی
near vertical U تقریبا عمودی
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
blast furnace slag U تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid U حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
it is much the same U تقریبا همان است
disobedience U تقریبا" معادل desertion
around 3 in the morning U تقریبا ساعت ۳ صبح
go near to do something U تقریبا کاری را کردن
nlq U کیفیت تقریبا" عالی
nigh U تقریبا نزدیک شدن
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
two cents <idiom> U تقریبا هیچ ،چیزی بی ارزش
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
roughly speaking U تقریبا بدون رعایت دقت
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com